میلاد امام حسن مجتبی علیه السّلام99

چشم حیدر روشن از قنداق توبوسه می‌گیرد بتول از ساق توشد حسن نام علی الاطلاق توای کرامت بار بند ناق تومهربانی خوش نشین سایه‌اتمعنی حُسنُ المحاسن لحیه‌اتچهرۀ دلخواه تو چون مصطفیکوثر مکثار شد آرایه‌اتپور حیدر سبط اکبر مجتبیاز کف دستش کرم گیرد صباهمچو جدش رحمتٌ للعالمینهمچو ...

میلاد امام حسن مجتبی علیه السّلام99


چشم حیدر روشن از قنداق تو
بوسه می‌گیرد بتول از ساق تو
شد حسن نام علی الاطلاق تو
ای کرامت بار بند ناق تو

مهربانی خوش نشین سایه‌ات
معنی حُسنُ المحاسن لحیه‌ات
چهرۀ دلخواه تو چون مصطفی
کوثر مکثار شد آرایه‌ات

پور حیدر سبط اکبر مجتبی
از کف دستش کرم گیرد صبا
همچو جدش رحمتٌ للعالمین
همچو قرآن مبین فیه هدا

الحَمامُ وَکَّرَتْ فی مَنکِبَیه
رَئـْمَةُ البَطحاءِ قد لاذتْ الیه
کم تری اهل الحجاز و العراق
انهم نالوا برزق مِن لَدَیه

کبوتر بر شانه‌هایش لانه می‌کند
آهوی بطحاء به او پناه میبرد
چه زیاد ببینی مردم حجاز و عراق را
که همانا از او به روزی رسیدند


او غریب است و مر او را یار نیست
گِرد او جز روبه مکار نیست
من نمیدانم چگونه گفته‌اند
با کریمان کارها دشوار نیست

ساءَ قومٌ خَذَلُوکَ فی الحُروب
انهم قوم کذوب او هرُوب
طالَما هم شارِبُون کـَــأْسِکا
ثمّ آتوُکَ بِسُمٍّ فی الشَرُوب

بدا مردمی که در جنگ موجب شکست تو شدند
همانا آنان قوم دروغ یا فرار هستند
روزگاری از کاسه تو نوشیدند
و آنگاه در نوش تو زهر کردند


بر سر خوان حسن اکّاله بین
در حریم خانه‌اش محتاله بین
یک مدینه کوفه‌ی رجّاله بین
تا سقیفه می‌رود دنباله‌ بین

اِسئلوا عمّا جری فی الهاشمة
بابِ اهلِ البیتِ اهلِ المَکْرمة
اِسمَعُونی اَنَّ نَجلَ المصطفی
فی صِباهُ ذاق
نَجلَ المصطفی


(از او) آنچه در (کوچه) هاشمیه رفت بپرسید
از آستانه خانه‌ی اهل بیت و اهل کرامت
از من بشنوید اینکه نوه‌ی مصطفی
در کودکی سوگ فاطمه را چشید...


حجة الإسلام مجتبی سقایی


میلاد امام حسن مجتبی علیه السّلام99

about img

مدیران سایت

team item

علی اکبر شجعان

دبیر ارشد

team item

مهدوی

مدیر داخلی

team item

نادر رستگارمند

دبیر دوم